جدول جو
جدول جو

معنی مشکین چاه - جستجوی لغت در جدول جو

مشکین چاه
(مُ / مِ)
مشکین چه . کنایه از خال خوبان است، و در جای دیگر خال را مشکین جو گفته اند... (برهان) (آنندراج). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
مشکین چاه
خال سیاه در رخ معشوق
تصویری از مشکین چاه
تصویر مشکین چاه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ / مِ چَهْ)
کنایه از خال است. (انجمن آرا، پیرایش اول از خاتمۀفرهنگ). و رجوع به مشکین چاه و مادۀ قبل آن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ کُ)
مشکین کله. کلاه سیاه. (برهان) (آنندراج) ، معشوق کلاه سیاه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، گیسوی خوبان. (برهان) (آنندراج). گیسوی معشوق. (ناظم الاطباء) ، کاکل و زلف. (برهان) (آنندراج). کنایه از زلف. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). زلف باشد. (فرهنگ رشیدی) ، کنایه از انگور سیاه یا مشکین رنگ:
ز سرمستی انگور مشکین کلاه
بر انگشت پیچیده زلف سیاه.
نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 234)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ)
سیاه رنگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ)
دارندۀ خال مشکین. دارای خال سیاه:
به نزد من مه من سرو و ماه مطلق نیست
که سرو غالیه زلف است و ماه مشکین خال.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
کلاه سیاه، کسی (مخصوصا معشوقی) که کلاه سیاه بر سر گذارد، گیسوی معشوق کاکل محبوب
فرهنگ لغت هوشیار
خال سیاه در رخ معشوق: ماهی که نظیر خود ندارد بجمال چون جامه ز تن بر کشد آن مشکین خال. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی